آهنگ جدید آصف آریا به نام «عشق تو بسه منه عطرت همیشه رو مچ دست منه»
بهترین نوع لباس زیر برای مردان چیست و از کجا تهیه کنیم؟
آبپاش شکارچی برای روف گاردن
یک سالن زیبایی حرفه ای چه ویژگی هایی دارد؟
آهنگ جدید سالار عقیلی در تیتراژ سریال معمای شاه
دیزل ژنراتور: مکانیسم عملکرد، کاربردها و مزایا
پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۰۳

عشق به همسر يا فرزند كدام قوي‌تر است؟

نگاهي روان‌شناسانه به اظهارنظر عجيب «رايان رينولدز» درباره سپر كردن همسرش براي حفاظت از فرزندش كه بازتاب زيادي در شبكه‌هاي اجتماعي داشت
                                                   عشق به همسر يا فرزند كدام قوي‌تر است؟

به گزارش «تابناك»، نرگس عزيزي، كارشناس‌ارشد مشاوره در روزنامه خراسان نوشت: شايد شما هم ويدئوي كوتاهي از «رايان رينولدز»، بازيگر كمدي و معروف را در چند روز اخير در شبكه‌هاي اجتماعي ديده باشيد كه درباره عشق به همسر و فرزندش صحبت مي‌كند. در اين ويدئوي كوتاه او اول از عشق عميق خود به همسرش مي‌گويد و بعد با شوخ‌طبعي اضافه مي‌كند: «همان اولين بار كه فرزندم را ديدم، فهميدم اين نوزاد را آن قدر دوست دارم كه اگر حمله‌اي اتفاق بيفتد، براي محافظت از فرزندم از همسرم به عنوان سپر انساني استفاده خواهم كرد!» تصور مي‌كنم به وقت تماشاي اين ويدئو، به احتمال زياد شما هم لبخند زده باشيد. اما شايد بد نباشد بعد از تماشاي اين كليپ كوتاه در كنار خنديدن به طنازي اين بازيگر، به موضوعي مهم و البته مناقشه‌برانگيز بپردازيم؛ اين كه آيا مقايسه دوست داشتن فرزند و دوست داشتن همسر مقايسه درستي است؟ و آيا احساسات عاشقانه شديدتر نسبت به همسر در مقايسه با فرزند، اتفاق عجيب و غريبي است؟ با ما همراه باشيد تا كمي بيشتر با اين دو عشق (به همسر و به فرزند) آشنا شويم.

موضوعي كه مخالفان و موافقان زيادي دارد

بحث بر سر اين كه عشق به فرزندان قوي‌تر از عشق به همسر است، از موضوعاتي است كه موافقان و مخالفان زيادي دارد. برخي مي‌گويند درست اين است كه همسران همديگر را بيش از فرزندشان دوست داشته باشند؛ چرا كه به هر صورت اين همسران هستند كه براي هم مي‌مانند و فرزندان بعد از بزرگ شدن، خانه را ترك خواهند كرد. در مقابل اما برخي مي‌گويند عشق به فرزند موضوعي است كه با تولد فرزند شكل مي گيرد و چنان شديد است كه تا آخر عمر والدين را همراهي مي‌كند و حتي برخي طرفداران ممكن است از ذاتي بودن اين عشق صحبت كنند. واقعيت اين است كه شايد اگر سه تفاوت مهم بين عشق به فرزند و عشق به همسر را در نظر داشته باشيم، آن وقت بهتر بتوانيم درباره اين مقايسه، تصميم‌گيري كنيم.

وقتي هيجانات ناخوشايند مجال بروز بيشتري دارند

احساسي كه هر كدام از ما به همسر خود به عنوان فردي بالغ داريم، شامل مجموعه‌اي از احساسات متفاوت است. از آن جا كه همسران همديگر را افرادي بالغ و هم‌سطح در نظر مي‌گيرند، به صورت معمول، امكان تجربه هيجانات ناخوشايند در رابطه بين همسران بيشتر است. به عبارتي ما مي‌توانيم همزمان با علاقه‌اي شديد، از دست همسرمان دلخوري‌هايي داشته باشيم، جاهايي احساس رقابت با او كنيم، از دست او ناراحت شويم و ... اما در مقابل در ارتباط با فرزندمان داستان متفاوت است. اين تفاوت هر چه فرزند ما كوچك‌تر باشد، بيشتر به چشم مي‌آيد. ما به فرزندمان در سال‌هاي اول تولد او، بيشتر احساسي مثبت داريم كه با تمايل به مراقبت از او همراه مي‌شود. درست است كه احتمال ناراحتي از فرزند وجود دارد اما در نهايت در بيشتر مواقع ما به خوبي در خاطر داريم كه او هنوز يك كودك است و در نتيجه جنس دلخوري ما از او، متفاوت از جنس دلخوري ما از همسرمان خواهد بود.

تغييرات احساسات كه معطوف به همسران است

احساسات به همسر به صورت كلي بالا و پايين بيشتري نسبت به احساسات ما به فرزندمان دارد. در اين موضوع فقط رفتارهاي همسرمان موثر نيست و فيزيولوژي بدن ما و هورمون‌هايي كه در بدن ما هم ترشح مي‌شود، نقش دارند. بر اين اساس هم ممكن است فردي در زماني احساس كند كه علاقه بسيار شديدي به همسر خود دارد(حتي بيش از علاقه‌اي كه به فرزندش دارد) اما بعد از مدتي احساس كند ديگر از آن احساس خيلي شديد خبري نيست اما در مقابل احساس ما به فرزندمان، نوسان كمتري دارد.

احساسي كه مي‌تواند جايگزين شود

احساس نسبت به همسر در اغلب فرهنگ‌ها، احساسي با قابليت جايگزيني است. به دليل همين ويژگي هم افراد مي‌توانند بعد از جدا شدن از همسر يا از دست دادن او، باز عاشق شوند و رابطه جديد و باكيفيت ديگري را آغاز كنند اما در مقابل احساس نسبت به هر فرزند به صورت كلي چندان قابل جايگزيني نيست. اين موضوع را والديني كه فرزندي از دست داده‌اند، بهتر درك مي‌كنند. داغ از دست دادن فرزند در اغلب فرهنگ‌ها بسيار شديد ارزيابي مي‌شود و والديني كه فرزندي از دست داده‌اند، ولو با دوباره بچه‌دار شدن يا داشتن فرزنداني ديگر، باز هم جاي خالي فرزند فوت شده را احساس مي‌كنند.

قابل جايگزين شدن يا غيرقابل جايگزين شدن؟!

شايد با خواندن اين مطلب با خود احساس كنيد كه خب پس از آن جا كه احساس ما به همسرمان بالا و پايين زيادي دارد، قابل جايگزيني است و در كنارش هيجانات منفي هم امكان ظهور و بروز بيشتري دارند، پس اهميت كمتري دارد. اگر چنين تصوري داريد، پس اين چند خط را با دقت بيشتري مطالعه كنيد.رابطه ما با همسرمان، احساساتي كه به او داريم و انرژي و وقتي كه براي نمايش اين احساسات مثبت در نظر مي‌گيريم، شايد در زندگي شخصي ما قابل جايگزين شدن باشد اما در زندگي فرزندانمان قابل جايگزين شدن نيست! مطالعات متعددي در روان‌شناسي رشد نشان مي‌دهد زماني كه والدين جلوي كودكان احساسات مثبت خود را به همديگر نشان مي‌دهند، فرزندان آرامش خاطر بيشتري پيدا مي‌كنند. در كنار آرامش خاطر، رشد هويت فردي، خانوادگي و جنسي فرزندان هم در چنين وضعيتي بهتر پيش خواهد رفت. عملكرد درسي بهتر و كاهش احتمال رفتارهاي نامناسب از ديگر ثمرات نمايش علاقه متقابل والدين به همديگر در محيط خانه است.

نكته پاياني

با توجه به همه‌ اين نكات مي‌توانيم بگوييم كه هر كدام از ما به عنوان والد وظيفه داريم جداي از احساساتي كه به همسرمان داشته و داريم، بعد از بچه‌دار شدن، به خاطر عشقي كه به فرزندمان داريم، به همسرمان بيشتر از قبل عشق بورزيم. مطمئن باشيد با اين كار جداي از فوايدي كه نصيب فرزندان شما مي‌شود، رضايت شما و همسرتان از زندگي مشترك هم افزايش مي يابد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.